نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - والدین شهدا
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «ابراهیم قویدل» می‌گوید: پسرم بسیجی بود. یک روز آمد پیشم و گفت می‌خواهد به سربازی برود. بعد از نام‌نویسی، او را به منطقه میمک اعزام کردند. مدتی که در جبهه بود، دو بار به مرخصی آمد. همیشه از جبهه صحبت می‌کرد. جنگ همین است؛ هرکس پیروزی می‌خواهد باید فداکاری کند و خون بدهد.
کد خبر: ۵۸۴۶۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۹

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا ، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» گفتگو با مادر بزرگوار شهید «حبیب الله فلاح زاده» پرداخته است. این مادر بزرگوار از قول همرزمان فرزندش بیان کرد: «فرزندم شب قبل از شهادت کف میزد و شادی می کرد که فردا روز دامادیش یعنی شهادت است و همانگونه شد و فردای آن روز به شهادت رسید.» پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۸۴۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۶

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
در مصاحبه‌ای پدر شهید «احمد آقاباباگلی» با یادآوری خاطرات کودکی شهید بیان داشت که تمام لحظات زندگی پسرش، حتی دوران حضورش در جبهه، همواره در برابر چشمانش مجسم است.
کد خبر: ۵۸۴۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۶

خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «محمدشریف عبداللهی» می‌گوید: سربازی پسرم در مازندران بود. یک روز همراه یکی از دوستانش به یکی از روستاهای اطراف رفته بودند. شهید متوجه گاوی شد که مریض و روی زمین افتاده بود. نگاهی به آن کرد و شروع به نوازشش کرد. چند دقیقه بعد که برگشتند، دیدند گاو سرحال ایستاده است. نباید از مرگ ترسید، ما به سوی خدا بازمی‌گردیم.
کد خبر: ۵۸۴۴۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «محمد ناجی» می‌گوید: او را به کردستان اعزام کرده بودند. دو ماه از خدمتش می‌گذشت که مرخصی گرفت و به خانه آمد. در کنارم می‌نشست و از جبهه‌ها می‌گفت. یک هفته از رفتنش گذشت که شنیدم مردم درباره پسرم صحبت می‌کنند و می‌گویند ناجی شهید شده است تا اینکه ظهر همان روز، پیکر بی‌جانش را آوردند.
کد خبر: ۵۸۴۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید والامقام مهدی حجتی گفت: وقتی پیکر پسرم را به بیمارستان منتقل کردند، نزد من آمدند و به من گفتند پسرت مجروح شده اما من شهادتش را باور داشتم.
کد خبر: ۵۸۴۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
والدین شهید «غلام یوسفی» می‌گویند: پسرم اخلاق نیکویی داشت و همواره به حرف‌های ما گوش می‌داد. او بسیجی بود و برای گشت‌زنی رفته بود. اشرار در کمین بودند و جلوتر سنگر گرفته بودند. هنگامی که پسرم و همراهش نزدیک شدند، اشرار شروع به تیراندازی کردند و در این درگیری، پسرم و همراهش هر دو به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۵۸۴۲۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۲

پدر ریحانه سلطانی نژاد (دختر کاپشن صورتی، گوشواره قلبی) در برنامه حسینیه معلی؛ آن خاطره سختی که لحظه‌ی پیدا شدن پیکر دختر کوچکش در بیمارستان داشت را برای مردم و مخاطبان این برنامه تعریف کرد.
کد خبر: ۵۸۳۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۶

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «علی خادمی» می‌گوید: همیشه به مسجد می‌رفت و با همه رفتار خوبی داشت. وقتی می‌خواست همراه دوستش جایی برود، به او می‌گفت؛ "اول نمازت را بخوان، بعد با من بیا." آرزویش شهادت بود و واقعاً هم لیاقتش را داشت. در نامه‌هایش مدام می‌نوشت که از نرسیدن به شهادت ناراحت است.
کد خبر: ۵۸۳۷۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۶

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
در آستانه سالروز ولادت باسعادت امام علی(ع) و روز پدر، مادر گرانقدر شهید «علی شالی»، در مصاحبه‌ای به بیان خاطره‌ای از فرزندش که یک هفته قبل از شهادتش، از مشهد عطر خرید و به پدرش داد تا به پیکر مطهرش بزند، پرداخته که شما را به تماشای قسمتی از فیلم مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۸۳۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «عباس احمدی» می‌گوید: پسرم توی فامیل اخلاقش نمونه بود و با همه خوش‌رفتار بود. همیشه پای منبر می‌نشست و به مسجد می‌رفت. هفده ساله بود که راهی جبهه شد.
کد خبر: ۵۸۳۲۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا ، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» گفتگو با مادر بزرگوار شهید «مصطفی برزگر ابرقوئی» پرداخته است. این مادر بزرگوار بیان کرد: «وقتی پیکر فرزندم و وسایلش را بعد از شهادت آوردند پول خمس را کنار گذاشته بود.» پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۹۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۶

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «منصور میرزاده کوه‌شاهی» می‌گوید: یک روز، دوست فرزندم به او خبر داد که اشرار را در اطراف روستایشان دیده است، پسرم همراهش می‌رود و داخل کانال مخفی می‌شوند، اما اشرار متوجه حضورشان شدند و گفتند؛ شما بسیجی کوه‌شاهی هستید و سپس به سمت پسرم و دوستش تیراندازی کردند. بعد از خاکسپاری بود که فهمیدم فرزندم به شهادت رسیده است.
کد خبر: ۵۸۲۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

خاطره نگاری همسران شهدا؛
همسر شهید «تقی سعدی» در خاطرات خود از چهار سال پر از مبارزه و حرکت‌های پیوسته شوهرش علیه رژیم طاغوت یاد می‌کند. او هر روز در تظاهرات و راهپیمایی‌ها حضور داشت و با اراده‌ای قوی در صفوف مردم علیه رژیم شاهنشاهی ایستاد. در روز ۲۲ بهمن، وقتی همسرش به او گفت که دیگر نیازی به رفتن نیست، با قاطعیت پاسخ داد: «نه، من باید بروم؛ این وظیفه شرعی و عرفی من است.» همان روز، در جریان مبارزات، دو تیر به بدنش اصابت کرد؛ یکی به ریه و دیگری به ستون فقرات. در نهایت، او جان خود را فدای آرمان‌های انقلاب کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهادت تقی سعدی تنها از یک پدر و همسر عزیز، بلکه از یک مبارز نستوه که جانش را در راه آزادی و استقلال فدای وطن کرد، یاد خواهد شد.
کد خبر: ۵۸۲۸۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۷

خاطره نگاری والدین شهدا؛
در ۱۳ بهمن ۱۳۶۰، حمله هوایی دشمن بعثی به منزل خانواده عسگری، زندگی آنها را برای همیشه تغییر داد. در این بمباران تلخ، بابک عسگری، پسر اول خانواده، به شهادت رسید و پسر دوم با جراحاتی عمیق، جانباز شد. مادر این خانواده با غرور از فداکاری فرزندانش می‌گوید: "زندگی‌مان دگرگون شد، اما همیشه به آرمان‌های بزرگی که فرزندانم جان خود را برایش فدا کردند، افتخار می‌کنیم."
کد خبر: ۵۸۲۸۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۶

خاطره نگاری والدین شهدا؛
پدر شهید احمدرضا صیادی گفت: « از ۱۷ سالگی با شور و ایمان راهی جبهه‌های نبرد شد. او با وجود مخالفت‌های خانواده، بارها با تأکید بر فرمان امام، عازم میدان جنگ شد. احمدرضا پس از دو دوره بازگشت، در سومین اعزامش، به آرزوی شهادت رسید و جاودانه شد.»
کد خبر: ۵۸۲۸۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۷

خاطره نگاری والدین شهدا؛
مادر شهید "احمد محمودیان" از روز وداع با پیکر فرزند شهیدش می‌گوید؛ زمانی که خانواده تصمیم به انتقال پیکر او به زادگاهش گرفتند، اما مسئولین با تاکید بر اینکه شهید متعلق به همه مردم است، خواستار برگزاری مراسمی باشکوه شدند. او از خاطرات آن روز می‌گوید: "چند عکس یادگاری با شهید گرفتیم و فردا صبح، پیکر پاکش با افتخار به زادگاهش بدرقه شد."
کد خبر: ۵۸۲۸۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۸

خاطره نگاری والدین شهدا؛
پدر شهید احمد کمالی مقدم از فرزندش به‌عنوان جوانی با طرز تفکری متفاوت و بلوغی فراتر از سنش یاد می‌کند. احمد، در میان دوستانش جایگاه ویژه‌ای داشت و با شروع جنگ، راهی جبهه شد. او در بازگشت از مرخصی با لبخند گفت: "جبهه برای من مثل خانه است، جایی که معنای واقعی آرامش را حس می‌کنم."
کد خبر: ۵۸۲۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹

تاریخ شفاهی مادران شهدا
در این کلیپ مادر شهید «محمد پایون» نقل می‌کند: «وقتی هر روز عکسش را زیارت می‌کنم، می‌گویم: الهی با علی‌اکبر حسین(ع) محشور شوی.»
کد خبر: ۵۸۲۶۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «کیدی زارعی» می‌گوید: فرزندم در زندگی‌اش هیچکس را تا به حال ناراحت نکرده بود. انسان خودساخته‌ای بود و همیشه بدون اینکه به او چیزی بگوییم در کارها کمکمان می‌کرد. درس طلبگی می‌خواند. یک روز پیش پدرش آمد و گفت؛ می‌خواهم به جبهه بروم. من به او اجازه ندادم ولی او به جبهه رفت و به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۸۲۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۱